مهاجر

مهاجر

اینجا بهشت روی زمین هیئت الزهراست.....

(این وبلاگ کاملا شخصی است)

آخرین نظرات

۴ مطلب با موضوع «شهدا» ثبت شده است

شنانسنامه...

خادم الرضا | يكشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۴ ق.ظ

 

شناسنامه اش 

چند سال از خودش بزرگتر بود 

 

اما همچنان درخت ها صدایش می زدند 

پارک ها 

اسباب بازی ها 

چرخ و فلک ها 

نمی شنید 

دلش هوای غزل کرده بود 

هوای باران 

احساس کرد :

سنگرها 

تفنگ ها 

ورفت...

 

حالا از شناسنامه اش 

خیلی بزرگتر شده است !

  • خادم الرضا

بدون شرح والبیالی ها....

خادم الرضا | جمعه, ۱۱ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۱ ب.ظ



بر و بچه های غیور والیبال کشورمون بعد از حضور در لیگ جهانی از فدراسیون تقاضا کرده بودن که خانواده هاشون به محل برگزاری بازی های اسیایی در کره جنوبی برن ,حق هم داشتن .

شرایط سخت اردو , فشار زیاد مسابقات , دلتنگی ,دوری از خانه و خانواده و....

خانواده های این عزیزان هم , همین تقاضا را از فدراسیون داشتن تا بعد از حدود یک ماه همدیگر را ملاقات کنند این امر قشنگ دوشنبه به سرانجام رسید و تا حدودی از دلتنگی و خستگی بازیکنان و خانواده هایشان کاسته شد

اما...

اما...

اما...

سال ها پیش بازیکنانی بودند که زمینشان جبهه بود و جلوی توپ و تانک ایستادگی کردند

تازه داماد ,بابای دو تا بچه , تک پسر مامان و بابا, پدری که ذوق بچه ی تو راهش را داشت...

ماه ها توی زمین بازی بودن ۵ماه ۷ماه ۱۱ماه

بدور از پدر و مادر و زندگی و زن و بچه

دلتنگ و دلتنگ

از کدومش برات بگم؟؟؟!!!

از مهدی باکری که ۲۰ دقیقه بعد از مراسم عقدش رفت جبهه و تا ۴ماه بر نگشت و تو این مدت فقط یه تماس تلفنی با همسرش داشت!

یا از حسین خرازی که مادرش سر سفره ی ناهار به پدرش گفته بود حاج اقا پاشو برو جبهه ببین حسین اقا زنده است یا شهید شده یازده ماهه ازش خبری نیست!

از زین الدینی که چند ماه بعد از تولد بچه ش عکس دخترش تو جیبش بود اما ندیده بودش میگفت الان موقع عملیاته می ترسم مهر پدر فرزندی کار دستم بده باشه بعد !

به یاد قهرمانانی که از همه چیزشون گذشتند جلوی کل دنیا ایستادن و مدال قهرمانی را به سینه اویختند

مردانی که رفتند تا بمونیم.

اهای رفقا ما نه تنها به شهدا و جانبازان و ازادگان و بچه های جنگ و جبهه مدیونیم

بلکه بیشتر از اون به همسران و فرزندان و والدینشون مدیونیم و باید بر دست تک تک شان بوسه بزنیم...

کاری از رسانه مهاجر



  • خادم الرضا

امان از این جماعت

خادم الرضا | شنبه, ۵ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۱۳ ب.ظ

این جماعت ...

وقتی بانوان شهرم چادر می پوشند، با نگاه هایشان مسخره می کنند..

وقتی چفیه می اندازیم، انگشت هایشان را به سویمان می گیرند..

وقتی هیت می رویم، نگاه هایشان امانمان نمی دهد..

وقتی عکس حضرت آقا روی صفحه ی گوشی یا کامپیوتر می گذاریم، به اعتقاداتمان توهین می کنند..

وقتی بی تابی مناطق جنوب را می کنیم، بی تابی امان را به سخره می گیرند..

وقتی راهی مزار شهدا می شویم، می خندند به علاقه هایمان..

وقتی در برابرشان بحث هم می کنیم، جوابمان را فحش می دهند..

وقتی میخواهیم حرفی بزنم هم کاری می کنند که سکوت را برگزینیم..

وقتی غصه ی غصه های امامان را میخوریم،

 غصه هایمان را با حرف هایشان دو چندان می کنند..

و...

دیگر قلمم عاجز است از توصیفشان.

عجب جماعتی هستند این جماعت ...

و حال که اینگونه هستند، بگذار برایت بگویم که

همرنگ این جماعت شدن رسوایت می کند...

حال که این جماعت را شناختی، بگذار قافیه ها را عوض کنیم...

خواهی نشوی همرنگ ،  

رسوا ی جماعت شو...

خواهی نشوی رسوا ...

همرنگ شهیدان شو ...

که رنگشان بی رنگی است...

کازی از رسانه مهاجر

Www.kolebar.blog.ir

  • خادم الرضا

قرارمون این نبود

خادم الرضا | سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۴ ب.ظ

  • خادم الرضا